کا بل
حلیمه مهر پور حلیمه مهر پور

بعد از فراق و غر بت و یک عمر، انتظار

آخر دوباره دیدمش و غرق شا دی ام

 

 

در کافه های ساکت و مخروبه های جنگ

موزیک و چنگ بود

در جاده ها،   کتاب

به جای ، تفنگ بود

 

 آ یا سراب بود ؟

یا اینکه خواب بود؟

 

 

آری !

حقیقت است

کابل سرور داشت

فخر و غرور داشت

 

 

ای شهرپر خروش !

ای زخمي زمان !

خوردی به قلب خود

صد تیر بی نشان

 

 

سنگین دلان قرن

خونت بریختند

بهر رضای خود

خاکت ببیختند

 

 

کابل ! تو خسته یی

زارو شکسته یی

چون غنچه ها بخند

عمری گریسته یی

 

نامت بلند با د !

نابود باد جنگ

صلح تو پایدار

نفرین بر تفنگ                کابل  سال 2005

                       


April 27th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان